#تو_از_کجا_پیدات_شد_پارت_99


اخم کردم: شروین؟!!!

حق به جانب جواب داد: چیه؟! میخوام اشنا شم با خواهر خانومت....

مریم پوزخند زد: خانومت؟!!

خواستم حرف بزنم که شروین سریع گفت: مریم خانوم شما چند سالتونه؟!

مریم گوشه ی شالشو دور انگشتش پیچید: وااا؟! این چه سوالیه؟!!

پوفی کردمو با حرص گفتم: شروییین؟!!

نگام کرد: چیییه؟؟؟!!! خب خوشم اومده ازش به تو چه؟!!!

مریم سرشو پایین انداختو خندید...شروینو به عقب هول دادمو رو به مریم گفتم: ادرس نوشینو میخوام!!

نگام کرد: نوشینو میخوای چیکار؟!

- نوشینو نمیخوام! ادرسشو میخوام!!! مریم واقعا موقعیت مهسا رو درک نمیکنی؟!با ی بچه...تنها...میخواد چیکار کنه؟!

سرشو پایین انداخت: شنیدم زن داری!!

کلافه سرمو تکون دادم: مریم! خواهش میکنم...من باید مهسارو پیدا کنم...

خیره شد تو چشمام: اگه پیداش کنی! اذيتش میکنی؟!

لبخند زدم: چطور میتونم اذيتش کنم؟! مهسا همه ی زندگیمه...

- پس اون زنت چی؟!

صدامو بردم بالاتر : ای بابااااا...ادرس نوشینو میدی یا نه؟!!!

بدون حرف نگام کرد! سرمو تکون دادم: باشه...باشه...مرسی از کمکت...

برگشتم سمت اسانسور...شروین دستشو تکون داد: به امید دیدار مجدد...

وارد اسانسور شدم که مریم صدام زد! جلوی در ایستادم! ادامه داد: میدونم مهسا کجاست...نگرانش بودم...از زیر زبون نوشین کشیدم...

شروین زیر لب گفت: میخوای رازی رو حفظ کنی به ی خانوم بگو...

رو به مریم گفتم: خب؟!...

romangram.com | @romangram_com