#رقاص_های_شیطون_پارت_29

اينا كي اومدن كه من نفهميدم

اخمي كردم و گفتم:شماها اينجا چيكار ميكنين از كي اينجايين؟

دانيال خنديد و گفت:بابا ابجي سخت نگير

اميدم خنديد و گفت:داني راست ميگه سيما سخت نگير

سامان كه مثل سپيده هميشه ساكت بود گفت:رقصت عايه سيما حتي از شروينم قشنگ تر ميرقصي

شروين يه پس گردني بهش زد كه خندم گرفت و شروع كردم به خنديدن

نميدونم چرا اينقدر برام خنده دار بود انقدري كه اشك از چشمام سرازير شد

يكم خودمو جمع و جور كردم و بهشون خيره شدم همشون با تعجب نگاهم ميكردن ولي ساناز با چشماي اشكي نگاهم ميكرد

تك خنده اي روي لبم نشست رو بهشون گفتم:چيه بابا خير سرم يكم شادي كردم خب حالا ديگه جمع كنين فكارو ميريم سراغ تمرين

همشون دوباره برگشتن به حالت عادي خودشون

كنترل سيستم پخش رو برداشتم و يه آهنگ مناسب گذاشتم و روبهشون گفتم:خب بچه هاي عزيز گلهاي رز قرمز و سفيد يه رقصي به رقصامون اضافه ميشه يعني بايد بشه رقص زياد سختي نيست ولي خب چون هنوز 4تا دوره ديگه از مسابقات باقي مونده پس ميتونيم اين رقص رو براي اخرين دوره انجام بديم

شروين اخمي كرد و گفت:چه رقصي هست حالا؟

بي توجه بهش گفتم:اين رقص خيلي مهمه اول ميخواستم رقص شرقي رو اضافه كنم اما به نظرم زياد با رقصاي ديگه همخوني نداشت من دونوع رقص رو پيشنهاد ميكنم شما انتخاب كنين من هردورو دوست دارم و مطمئنم به كارمون مياد يكي رقص چاچاچا و يكي رقص والس انتخاب كنيد

صداي همهمشون بلند شد با لبخندبهشون خيره شده بودم چقدر خوب كه حداقل دوستامو كنارم دارم

بعداز كلي سروصدا مهدي و سيمين از جاشون بلند شدن

لبخندي بهشون زدم و گفتم:خب تصميمتون چيه؟

مهدي لبخند برادرانه اي زد و گفت:به نظر پسرا و من رقص چاچاچا بهتره البته اگه تو و شروين اجامش بدين

romangram.com | @romangram_com