#پارک_پارت_100


- وای چی شده مامان؟چرا گریه میکنی؟بابا چیزیش شده؟آرتا؟

- …

- دِ بگو دیگه.

- آذین…

اینو گفت و دوباره زد زیر گریه.

- آذین کیه؟

با فین فین گفت:

- همون دوستم که با شوهرش تو اصفهان زندگی میکردن و بچه دار نمیشدن.

(مامانم یه دوست خیلی صمیمی داشت به اسم آذین.با اینکه اصلا رفت و آمد نداشتیم ولی مامانم و خاله آذین همیشه تلفنی در ارتباط بودن).

- خب خاله آذین چی شده؟

- مرد…

یه خورده پوکر فیس نگاش کردم و گفتم:

- شوخی خوبی نبود.

یهو با عصبانیت گفت:

- به نظرت به حال الان من میخوره بخوام شوخی کنم؟

یخورده سرمو خاروندم و گفتم:

- خب راسیتش نه.

یکم نگام کرد و دوباره زد زیر گریه.رفتم بغلش کردم و گفتم:

- حالا چی شد که اینجوری شد؟

romangram.com | @romangram_com