#نقطه_سر_خط_پارت_9
نگاهمو با خباثت ازش گرفتم و گفتم: دکتر مهرانفر رو میشناسین؟ و در دل ادامه دادم البته دور از جونِ امیر
-...
- معاون آموزشی دانشگاهو می گم
- خب؟
- ایشون منو رسوندن
- ...
- می تونم زنگ بزنم برگردن تا مطمئن شین
- نیازی نیست. اون گوشه که نوشته همراه کی بیرون بودی رو بنویس، دکتر مهرانفر
ای گندت بزنن حیدری.
یعنی فردا ناظمه خوابگاه لیستو چک می کنه؟! ولش کن مریم الان از زیر دست این شاهین در برو نهایتش فردا یه چیزی سرِ هم می کنی.
با لبخندی که توش کلی فحش و دری وری پنهان بود نگامو از قد قناص و بلندش گرفتم و اسم دکتر مهرانفرو با کلی دعا و صلوات وارد کردم.
---
با خستگی در سوئیت همیشه شلوغ 52 رو باز کردم. صدای راحیل از تو اتاق میومد: الی اون ناگت بدبخت سوخت کدوم گوری رفتی؟
خم شدم . کتونیای ال استارمو از پام در آوردم که صدای الهامو از تو سرویس بهداشتی شنیدم: راحیل برو خاموشش کن الان حیدری میاد رو سرمون
با شیطنت مشت محکمی به در دستشویی زدم و صدای سلامم به اهالی سوییت تو جیغ بلندِ الهام گم شد
-بی شرف بذا بیام می دونم چیکارت کنم
romangram.com | @romangram_com