#نقطه_سر_خط_پارت_35

خوس: نوعی نخ

پیراهن کندوره ی دور چین: نوعی پیراهن که در ناحیهی کمر و جلو شش چین می خورد و یقه ی آن گرد و بدون برگردان است و جلوی سینه ی آن معمولا گلابتون دوری می شود .

***

توی راهرو براش شکلکی درآوردم همینکه خواست دنبالم بدووِ، خودمو به اتاقِ مادرش رسوندم و با تقه ای به در وارد شدم.

نگاه خیره و متعجب فاطمه خانوم به من و بعد امیر که پشت سرم وایساده بودو که متوجه شدم، تازه فهمیدم که اصلا منتظرِ اجازه ورود نشدم. شرمنده از اشتباهی که کردم آروم و با احتیاط پرسیدم: کمک نمی خوایید؟

-- نه عزیزم. بیا توو ... و رو به امیر ادامه داد: سفارش غذا رو دادی

امیر با خنده به پیشونیش زدو حینی که از در فاصله می گرفت گفت: مگه خانوما واسه آدم حواس می ذارن

از حرفش و خنده ی فاطمه خانوم بی اختیار گوشه ی لبمو به دندون گرفتم

-- نمی خوای لباستو عوض کنی؟

متعجب سر بلند کردم که در حالِ چیدن لباساش توی کمد دیواری بود، ذهنم از کار افتاده بود و واقعا نمی دونستم باید چیکار کنم و چی بگم. به هر جون کندنی بود کلماتو کنار هم چیدم: اگه ناراحت نمی شید، اینجوری راحت ترم.

با همون لبخندِ مهربون و مادرانه اش برگشت و دسته ی آخر از لباساشو برداشت: هر طور راحتی عزیزم. بشین الان تموم می شن.

به آرومی روی تخت یک نفره ای که رو به پنجره ی یک متری رو به طلوع خورشید، نشستم. اونقدر ناگهانی وارد اتاق شدم که اصلا اتاقو واررسی نکرده بودم. اتاق 3*4 با دیزاین کرم، سفید که علاوه بر تخت، میز و صندلی که کنار پنجره و کمد دیواری قرار داشت و فرش یک مترو نیمی که وسط اتاق بلاتکلیف پهن شده بود، به عنوان وسایل اتاق به حساب میومدن.

-- همیشه اینقدر ساکتی؟

با لبخند صدا داری گفتم: معذرت می خوام اونجوری درو باز کردم.

در حالیکه لبخندِ ملیحش از صورتش پاک نمی شد کنارم نشست و گفت: نه عزیزم. فهمیدم پارسا دنبالت بود، از صدای پاتون متوجه شدم.

- می بینید چقد اذیت می کنه؟


romangram.com | @romangram_com