رمان نغمه عشق

#نغمه_عشق_پارت_64

_مثلا چی؟

امید:پول.

_خب آره.

امید:یک کاری پیدا کردم.حقوقش بد نیست.حداقل خوبیش اینه که دیگه لازم نیست هر ماه بابام برامون پوی بفرسته.

_تصمیم خوبی گرفتی.

امید:شاید از امسال واحدهای دانشگاه رو سبک بردارم،آخه قسمتی از وقتم صرف کارم میشه.

_با این وجود بعضی از کلاس ها رو نمی تونیم با هم باشیم.

لبخند مهربونی زد و گفت:

_آره حق با توئه.اما توی خونه کنار هم هستیم.

_از کی باید بری سر کار؟

امید:امروز رفتم صحبت کردم قراره از فردا کارم رو شروع کنم.

_صبح یا بعدازظهر؟

امید:بعدازظهر از ساعت 4 کارم شروع می شه.

_چه جور کاریه؟

امید:حسابداری یه شرکت.

_منم می تونم...

وسط حرفم پرید و گفت:

_نه تو باید درس بخونی.وقتی درست تموم شد و خانم دکتر شدی با هم یه مطب می زنیم از اون موقع به بعد همیشه کنار هم هستیم.

_فکر خوبیه،ولی امید زیاد خودتو خسته نکن.

امید:لذت بخشه.

_چی؟

امید:خستگی برای تو.

خندیدم و دیگه چیزی نگفتیم و غذامون رو خوردیم.بعد با هم برگشتیم خونه. امید لحظه ای ازم جدا نمی شد و هر جا که می رفتم دنبالم می اومد و این من و راضی و خرسند می کرد.شب وقتی که ماه توی آسمون ظاهر شد لب پنجره نشستم امید داشت فیلم تماشا می کرد از اونجا نمی شد خوب ماه رو دید،به ماه چشم دوختم و توی دلم گفتم:

_سلام.می بخشی این چند وقته اصلا فرصت حرف زدن باهات رونداشتم.سرم شلوغ بود راستی می دونی که من و امید باهم ازدواج کردیم؟دوست دارم هر شب زیر پرتو نور تو بخوابم.ماه قشنگ من، زندگی زیباست مثل امید .یک دفعه ناخودآگاه از دهنم در رفت و گفتم:

زندگی زیباست ای زیبا پسند زنده اندیشان به زیبایی رسند

امید بدون اینکه نگام کنه گفت:

آن چنان زیباست این بی بازگشت کز برایش می توان از جان گذشت

نگاهش کردم که گفت:

_بیا مشاعره کنیم.

_باشه.

امید:شعر نو هم قبول.

_باشه.

امید:اول تو شروع کن.

یکم فکر کردم و گفتم:

هرگز ندیدم بر لبی لبخند زیبای تو را

هرگز نمی گیرد کسی در قلب من جای تو را

امید:

امروز کسی محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست

_شعر نا امید کننده هم داشتیم؟باشه.


romangram.com | @romangram_com