#خیانتکار_عاشق_پارت_143
می دونی چیه اول فکر کردم تقصیر توه... انتخاب غلط تو من و به اینجا کشوند؛ اما بعدش که خوشحالی سارا رو دیدم، این رو هم دیدم که من مسیر غلطی رو برای جاسوسی انتخاب کردم.
فکر کنم امیدت به رستگاری من و از دست دادی، نه؟!
تو هم یه جایی در درونم بودی وقتی اسلحه از دست رامتین روی زمین سرد افتاد.
من هم خودش و به کشتن دادم هم قلبش رو شکستم.
در واقع زدم رو دست کریستینا و آموزش هاش!
راستی من دارم از ایران می رم، ایندفعه اگه بخوام هم نمی تونم بهت سر بزنم؛ چون ازینجا تا جایی که ماموریت جدیدم رو توش انجام می دم فرسخ ها فاصلست.
راستی من به سارا نگفتم که هنوز به گذشتم سر می زنم تا اون روز ها رو یادش نیاد
زخم های قبلیم دیگه درد نمیکنن؛ اما نمی تونم فراموش کنم که چجوری درد می کردن...!
****
ایدز بیماری است که، سیستم ایمنی بدن را تخریب می کند. فرد مبتلا ممکن است؛ تا ده سال علایمی نداشته باشد.
باعث می شود سیستم ایمنی بدن ضعیف شود و بدن توان مقابله در برابر عفونت های فرصت طلب و سرطان را ندارد
و حالا علایم خفیف: گلودرد، تب، تورم غدد لنفاوی، علایم پوستی
و روش های فرعی_عفونت تب خال، برفک دهان.علایم پوستی، خارش دار و... و...
یدونه با خودکار زدم تو سرم
َوَ... و چی؟
سرمو به میز کوبوندم و موهامو به هم ریختم.
مثلا تجربی خوندم و استاد زیستم، اما انگار تو این چند سال دوری از درس مخم فسیل شده.
خودکار و چرخوندم و دوباره کتاب و باز کردم.
: تعریق زیاد در شب و علائم اصلیش خستگی شدید و پایدار،تب به مدت بیش از یکسال
و روش های انتقالش میشه: تماس خونی و جنسی با فرد آلوده بدون حفاظت مقاربتی، مادر آلوده در زمان حاملگی و شیر خوارگی، انتقال خون و فرآورده های خونی، با پیوند اعضا.
بانگاه کردن به بقیه ی کتاب فکم خورد زمین
سوختگی خشک براثر آتش و اجسام خیلی داغ ومواد شیمیایی و...
زیر لب غر زدم: مخم تیلیت شد.
کتاب و بستم و با همون سروضع کج و کوله راه افتادم سمت آشپزخونه، نچ نچی رو به اسما کردم_نکن؛ گوریل جهش یافته!
سرشو از تو بطری آب بیرون آورد و هولکی نیششو باز کرد و بطری و گذاشت تو یخچال
romangram.com | @romangram_com