#غرور_شیشه_ای_پارت_91
-طبق معمول مهمونی .
نیم نگاهی به او انداخت و خیلی ارام گفت :دلبر گرامی می خواهد منو تا اخر مهمونی این جا نگه داره ؟
سودابه خندید و گفت :اه . معذرت می خوام بفرما تو .
صدای مریم خانم پرسید :سودابه جان .کیه ؟
-افشین خان هستند .
افشین دوباره ارام گفت :صد دفعه گفتم خان نه جان .
سودابه ارام گفت :افشین جان بیا تو .
-حالا شد یا ا..
مریم خانم از دید ن افشین خوشحال شد و گفت :چه عجب افشین خان خوش آمدید .
علی اقا هم از دیدن او حیرت کرد و با گرمی با او استقبال کرد . و افشین را کنار خود چای داد .
romangram.com | @romangram_com