#قرار_ما_انتقام_بود_نه_عشق__پارت_5
ارام: داداش این دوست گلم طناز و طناز این داداش گلیِ من آراد هست که آراد با پوزخند گفت
آراد: بله قبلا ملاقاتشون کردم منم مثل اون پوزخند زدمو گفتم
طناز: بله همدگیرو ملاقات کردیم خیلی خوب هم ملاقات کردیم دیدم ارام با تعجب نگامون میکنه خداحافظی کردم اومدم
برم که اراد گفت
آراد: میرسونمتون
طناز: لازم نیست الان برادرم میاد
اراد:اهان باشه دیگه خدانگهدارتون )خوش اومدی البته تو دلم گفتم (با صدای طاها برگشتم
طاها: طناز؟ دیدم داداشم اومد طرفم اخ الهی قربونت برم بازم مهربون شده بود
طناز: سلام داداشی
طاها: سلام گلم بدو بریم که خیلی گشنمه رفتم سوار شدم که این پسره ی پرو از پیشمون رد شد و تک بوق زد ای بمیری
این بازم اخماش رفت توهم
طاها: این کی بود طناز؟
طناز:خب ......خب داداشی این.... این که یک دفعه داد زد
طاها:دِ بنال ببینم
romangram.com | @romangram_com