#اعدام_یا_انتقام
#اعدام_یا_انتقام_پارت_64
اصلا نگاه به مدلو رنگش نکردم
فقط از تو کیف بیرون آوردمو پوشیدمش!
آخه زیر مانتوم لباسی که پوشیده بودم خیلی کوتاه و تنگ بود
دوست ندارم جلوی علی اینجوری باشم
آدم حساسی نیستم، ولی روز اول تو خونه اش ...
دلم نمیخواد یه جوری باشم که فکر کنه بی میل نبودم!
تو افکار خودم بودم که گوشیم زنگ حورد
حتما مامانه!
الان میخواد نصیحت کنه!
خدا!
به صفحه ی گوشی نگاه کردمو با دیدن اسم بهادر رو گوشی ضربان قلبم شدت گرفت
بهادر خیلی کله شقه!
دلم نمیخواد موضوع رو بفهمه!
آخرش که چی؟!
لابد الانم خبر داره!
بی حوصله تر از قبل گوشیو جواب دادم
- بله؟
- بله و زهر مار!
بله و بلا!
بله و مرض!
کدوم گوری گذاشتی رفتی دختره ی ...
پریدم وسط حرفاش
- چی میگی بهادر؟
چرا به جای سلامو علیک دادو بیداد راه انداختی؟
- سلامو علیک؟
با بهت بیشتر و صدای بلند تری ادامه داد:
- واقعا انتظار سلام داری ازم؟
- میشه بگی چته؟
- چم میخواستی باشه؟
دختره ی بی چشمو رو!
کدوم گوری هستی؟
این حرفها چیه مامان میگه؟
اون مرتیکه برای چی اومده بوده اینجا؟
چه سرو سری باهاش داری؟
کجا گذاشتی رفتی اول صبحی؟
چرا به من حرفی نزدی؟
وای!
اگه هیچی نگم تا شب میخواد ادامه
گوشیو یه کم از گوشم فاصله دادم تا صدای دادش کمتر به گوشم برسه!
ول کن نبود
هنوز داد داد میزد!
دیگه کلافه شدم
تحملم حدی داره
با د اد بلندی به بهادر گفتم:
- خونه ی شوهرمم!
مشکلیه؟
چند ثانیه صدایی نیومد و بعد صدایپر از بهت بهادر اومد:
- شوهرت؟
سهیل؟
و چقدر آروم گفت " سهیل " انگار خودشم به اینکه دیگه سهیلی تو زندگیم باشه شک داشت!
نفسمو رها کردمو گفتم:
- نخیر!
علــــی!
امروز با علی ازدواج کردم!
و صدای داد بهادر که گوشمو کر کردو شنیدم:
- تو چه غلطی کردی؟
زن اون بی همه چیز شدی؟
بهار میکشمت!
به جون ریحان میکشمت!
تو آبرو برای ما نذاشتی!
کمر بابا رو شکوندی با این کارت!
خجالت نمیکشی میگی شوهرم!
بی شرف!
بی آبرو!
romangram.com | @romangraam