#اعدام_یا_انتقام
#اعدام_یا_انتقام_پارت_132
حالا اگه دستام تو دستت باشه، به خاطر اون حس خوب ميشه خيانت!
بگم شوهرم خيلى به محرم نامحرمى حساسه!
به خصوص به تو!
چى بگم
- اينو نگو سهيل
من ديگه لياقت ندارم خودمو به حصار دستاى تو بسپرم
سرشو تو صورتم خم كردو گفت:
- اين غم صدات براى چيه؟
دلم ميخواست زبون باز كنمو بگم به خاطر تو!
به خاطر دورى از تو
براى كارى كه كردمو همه بدكاره صدام كردن
براى اينكه تو زنده بمونى
فدا كردم خودمو تا باشى
نميتونستم
سهيل تحمل شنيدنشو نداشت
شر درست ميشد
هيچ وقت نتونستم به كسى بگم
چه اون موقع كه على اين پيشنهادو داد، چه الان که زنشم
دوباره تو چشمام نگاه کردو با صداى آرومى گفت:
- چيزى هست که بايد به من بگى؟
از کجا فهميده!
هنوزم مثل قديم حرف نگاهمو ميخونه
ميدونه ته اين چشما رازى دارم که نميتونم فاش کنم
دستشو زير چونه ام گذاشتو گفت:
- اذيتت ميکنه؟
کتکت ميزنه؟
چرا حس ميکنم يه راز دردناک پشت چشمات دارى!
بهم بگو بهار چى اذيتت ميکنه؟
دليل اين ازدواج مسخره، اونم با اين عجله چيه؟
چى بگم!
بهش بگم؟
تعريف کنم چى شدهبگم چرا زن على شدم!
romangram.com | @romangraam