#برایت_میمیرم_پارت_86

داری ؟ به دردسر افتادی ؟ "

" فکر نمیکنم . بهم گفته بود که شهر رو ترک نکنم ، اما من مظنون نیستم ، پس فکر نمیکنم بتونه کاری کنه ، درسته

" ؟

" اگه مظنون نیستی ، برای چی یه همچین حرفی زده ؟ "

" فکر کنم تصمیم گرفته دوباره با هم باشیم . اما خب ، شایدم داشت تلافی این رو میکرد که تظاهر کردم

نشناختمش "

" پس احتمالا هر دوتاشه . هم دوباره میخواد با هم باشین ، هم این که داره تلافی میکنه . در ضمن ، مطمئن میشه

جایی هستی که بتونه بهت دسترسی داشته باشه "

وقتی از بزرگاه 14 به سمت ویلمینگتون پیچیدم ، گفتم " فکر نمیکنم این کاراش عمل کنه "

فصل 1

میتونستم برم سمت ساحل بیرونی. اما فکر کردم شانس بدست اوردن یه اتاق تو ساحل جنوبی بیشتره . حتی اگه

لازم بود ، تا ساحل میرتل هم میرفتم . البته دنبال خوش گذرونی نبودم ، فقط میخواستم یه جایی رو پیدا کنم که یه

چند روزی بتونم اونجا ارامش داشته باشم . تا وقتی که همه چیز تو خونه از اب و تاب بیوفته .

ساعت 6 بود که از داخل شهر ویلمینگتون ، به سمت ساحل اونجا رفتم . تا اقیانوس اطلس رو دیدم ، تیفانی _ رفیق

ساحلی درونیم ، یادتونه ؟ - از روی رضایت یه اه کشید . راضی کردنش اسون بود .


romangram.com | @romangram_com