#برایت_میمیرم_پارت_85


نزدم . چون هنوزم فکر میکنه به ما ارجحیت داره . در ضمن ، هنوزم فراموش نکردم که اون شوهر من رو بوسیده .

به روش نمیارم و بیشتر مواقع باهاش کنار میام ، اما این موضوع برای همیشه تو ذهنم باقی میمونه .

" از این پیشنهادا نکن . ممکنه خواستم بیشتر از قرض کردن یکی از بهترین لباسات باشه . در ضمن ، یکی داره

دنبالت میگرده و به نظر عصبانیه . میخوای اسمش رو حدس بزنی ؟ راهنماییت میکنم : اون ستوان پلیسه "

تعجب کردم . نه از اینکه دنبالم بود و عصبانی . از این که به سیانا زنگ زده بود . تو یکی از اون 0 تا قرارمون بهش

گفته بودم که 7 تا خواهر دارم ، اما مطمئنم که نه اسمشون رو گفتم نه هیچ چیز دیگه ای . از یه طرف دیگه ، احمقانه

بود که تعجب کنم . اون پلیس بود و میدونست چه طوری درباره ی ادما اطلاعات بدست بیاره " واو . ناراحتت که

نکرد ؟ "

" نه ، بد جور داشت خودش رو کنترل میکرد . البته یه چیزی گفت درباره ی این که شرط میبنده من وکیل توام . این

حرفش یعنی چی ؟ "

" یه لیست شکایت ازش درست کردم . بهش گفته بودم اونو به وکیلم نشون میدم "

خندید " حالا از چی شکایت کردی ؟ "

" اوه ، یه چیزایی مثل بدرفتاری ، دزدیدن من ، و از این چیزا . لیستم رو ازم گرفت ، برا همین مجبورم یکی دیگه

بنویسم . هر چی زمان بگذره ، به اون لیسته چیزای دیگه ای هم اضافه میشه . مطمئنم "
دیگه داشت قه قهه میزد " مطمئنم که از اون قسمت " رفتار بد " خیلی خوشش اومده . اه _ واقعا به کمک من احتیاج


romangram.com | @romangram_com