#برایت_میمیرم_پارت_127
توضیح دادم " تا قند خونم رو بالا ببرم . سازمان صلیب سرخ به ادمایی که خون اهدا میکنن شکلات میده . یه چیس
شکلاتی عالی خوبه . با یه نوشابه "
گفتش " ببینم چی میشه " اما هیچ کی سعی نکرد درخواستم رو برام اجرا کنه . البته از اون جایی که یکشنبه بود و
مغازه های دور و بر هم بسته ، بهشون ارفاق کردم . حدس میزنم این چیزا رو تو جعبه های پزشکیشون حمل
نمیکنن . اما ، واقعا چرا این کارو نمیکنن ؟
" با این همه ادمی که این جا هست ، ادم انتظار داره یکیشون یه شکلات تو ماشینش داشته باشه . یا یه دونات . مثلا
پلیس هستنا "
خندید و گفت " درست میگی " صداش رو برد بالا و فریاد زد " هی ! کسی یه چیز شیرین تو ماشینش داره ؟ "
مرد موقرمز گفت " نیاز نداری که چیزی بخوری " . با وجود قیافه ی بامزه اش ، به اندازه ی زنه ازش خوشم نیومد .
" چرا ؟ قرار نیست که جراحی بشم ؟ " این تنها دلیلی بود که میتونستم بهش فکر کنم که چرا به خوردن چیزی نیاز
ندارم .
" نمیدونم . این دیگه به نظره دکترا بستگی داره "
زنه گفت " نه . نیاز به جراحی نداری " . موقرمزه بهش اخم کرد .
" تو که اینو نمیدونی "
معلوم بود که مرده فکر میکنه اون زیاد قوانین رو جدی نمیگیره . در حقیقت میتونستم درکش کنم . هرچند ، اون
romangram.com | @romangram_com