#ارباب_دو_چهره_من_پارت_45

انا

صداهای از توی حال میشنیدم نمیخواستم برم حرف رادوین بدجور مبهم بود گفت:چطور به انا بگیم اول مسیح دوم ارمان و پدرش طاقتشو نداره، مهیار:یواش ممکن بشنوه،انا خیلی ضعیف شده نباید بفهمه.

از حرفاشون بیشتر متعجب شدم در اتاق رو با ضرب باز کردم که همشون برگشتن طرفم با داد گقتم:ارمان و پدررررم چیشدن؟هاااان؟بگین لعنتیااااا بگین چیو میخواین ازم مخفی کنید . رز اومد طرفم ب*غ*لم کرد و گفت: عزیزم اروم باش انا اروم باش،حقته بدونی ولی اروم باش تا برات توضیح بدم اروم باش دختر. _چجوری اروم باشم رز بگو چیشده تو بهم بگو خواهش میکنم. _باش گلم میگم بهت. یه نگاه به بقیه کرد و شروع کرد به حرف زدن که هیچکدوم از حرفاشو نفهمیدم گوشام کر شدن از اونجایی گفت به قتل رسیدن.

این نامرد کی بود که داره یکی یکی از عزیزامو میکشه این کی بود. حالم ناجور بد شده بود ارمان پدرم قتل اخه چراااااااااا؟

حالم خیلی بد بود خیلی ضعیف شده بودم دیگه نمیتونستم مغرور باشم چون خرد شده بودم،نابود شده بودم،عشفم پدرم پسرعموم که از برادری برام کم نذاشت همشون رفتن ولی چه بی صدا حالم بد بود خیلی بد.گوشیم زنگ خورد اول خواستم بر مدارم ولی پشیمون شده که شاید کار مهمی باشه بر داشتم،گفتم:بله؟ _سلام خانوم معتمد. _سلام بفرمایید. _تسلیت میگم مرگ پدر و پسر عموتونو. _ممنونم ولی شما کی هستین؟! _من ، من فرشته مرگم مسیح رو برادرت کشتهو پدرتو اون ارمان رو من به دستور مادر برادرت کشتم?😂😂.

نمیفهمیدم چی میگه همش میخندید،برادرم؟مادر برادرم؟ چی داشت میگفت. گفتم:خفه شو تو کی هستی لعنتی برادرم کیه؟هااان؟. با لحن جدی گفت:خودت میفهمی.

صدای بوق از اونور اومد که نشون داد قطع کرده این چی میگفت



راوی

انا شکست،به طوری کامل شکست اول عشقش بعد پدرش و پسر عمویی که واقعا دوستش داشت،انا خورد شد بعد اون تماس که اون فرد اونطوری بهش گفته بود برادر ،مادر برادت. انا تا اونجا که یاد داشت تک فرزند بود چطوری مامان مریمش راضی میشد مسعود رو دوست داشت بکشه اون که جلوی چشمای خوده انا خاک شده بود، همه همه چی فقط میخواست برای انا خواب باشه دلش میخواست برگرده به قبلا اصلا تصادف نکنه وارد خونه مسیح نشه.

انا قل*ب*ش درد گرفته بود ولی مسیح اونحا یه زندگی دیگه برای خودش پیدا کرده بود ،سالار خان ،همه چی رو برای مسیح توضیح داده بود همه اتفاقات رو ،کله ذهنش درباره پدرش تغییر کرده بود ولی چکار میتونست انجام بده ،یک سال باید میموند اونجا .....

romangram.com | @romangram_com