#یه_نفس_هوای_تو_پارت_173
فرح جون:
- رادین لباسات چرا گِلیه؟
هومن:
- هیچی پسرتون جلو ضربه یه دختر کم آورد، افتاد زمین.
خاله اش یه قری به گردنش داد و گفت:
- ضربه چی... کسی روی رادین دست بلند کرده؟
خوبه چشماش باز بود وگرنه می گفتم تو خواب داره حرف می زنه یعنی راکت بدمینتون رو توی دستامون نمی دید!
هومن:
- از اون ضربه ها نه... ضربه توی بازی!
خاله فرناز:
- درست بازی کن دختر... حتماً باید بلایی سرش بیاری!
چشمام گرد شد چه ربطی داره... خدا رحم کنه این که همین جوری اخلاقش گنده چه برسه که از دنده چپم بیدار شه!
شوهر خاله:
romangram.com | @romangram_com