#یه_نفس_هوای_تو_پارت_172
- چی شد؟
رادین:
- هیچی پام به سنگ خورد.
هومن دستش رو گرفت، بلندش کرد. نصف شلوارش گِلی شده بود. آخه اون قسمت نزدیک شیر آب بود و زمین اون جا خیس بود.
هومن:
- خوبی... چیزیت نشد؟
رادین:
- آره بابا خوبم فقط یه کم گِلی شدم.
- چی شده؟
برگشتیم دیدیم همه با چهره های هول کرده، توی ایوون ایستادن و ما رو نگاه می کنن.
آقای قدیری:
- چرا داد زدید؟
romangram.com | @romangram_com