#یاهیشکی_یاتو_پارت_107


سمیرا- قراربود برم و برگردم قرار نبود که برای همیشه برم و بمونم

پرهام- فکر میکردم اونجا خیلی بهت خوش گذشته دیگه برنمیگردی

سمیرا- اشتباه فکر کردی

پرهام- حالا تصمیمت واسه اینجا موندن چیه؟

سمیرا- خب معلومه باز کردن یه مطب.

پرهام- موفق باشی

سمیرا- ممنون. تو چیکار میکنی؟ درس میخونی؟

پرهام- آره. دندانپزشکی

سمیرا- پس تا دندونم خراب شد بیام درستش کنی

پرهام- حالا هنوز که به اونجاها نرسیدم

سمیر- قصد ازدواج نداری؟

از سوالش جا خوردم. بهش خیره شدم و اون منتظر نگاهم میکرد.

سمیرا- چرا تعجب کردی؟ نباید این سوال رو می پرسیدم؟

پرهام- خب جا خوردم

romangram.com | @romangram_com