#تیام_پارت_77
- خواهش می کنم از اینجا برو
- چیزی شده زن عمو؟
کاوه پشت سر رضا ایستاده بود ، از ترس زبونم بند اومده بود تیام، آخه تو مادر نیستی تا ببینی چقدر سخته کِسی با آبروی فرزندت بازی کنه .
رضا با پرویی گفت:
تو باید رقیبم باشی.
کاوه عصبانی گفت:
- اگه جرات داری یه بار دیگه بگو چی گفتی، زن عمو شما برین تو خونه.
از ترس دستام می لرزید، پاهام سست شدن به سختی گفتم:
- کاوه بیا بریم خونه ، جلوی در آبروریزی نشه
- آروم باشید زن عمو بریم تو
romangram.com | @romangram_com