#رویای_واریا_پارت_66

-اون از ان دسته از آدمهای که زود جوش می ارن .

-اوه نه بیشتر از این حرفها ،ما عادت کردیم او را دیوانه یا گیج صدا کنیم البته خودش هم ب اما موافقه !

واریا برای اینکه جون بیشتر از این به لقبها ادامه نده با سؤالی موضوع را عوض کرد .

-آیا آقای یان بلیک ول عاشق لارینه ؟

-من اینطور فکر می کنم چون همیشه دنبالش می امد تا به دنبال هم به گردش و بیرون برن .داخل اتومبیلش مدتها به انتظار می نشست .البته تا وقتی که جناب ادوارد فهمید .

-بعدش چی شد ؟

-شنیدم که باعث اخراجش از مغازه شد .او هم پیش یکی از رقبای کاری ما مشغول به کار شد و یکی دوتا از مشتری ها یخوب ما را هم با خودش برد .

ناگهان جون روی پاهایش ایستاد انگار که چیزی را به خاطر اورده باشد و گفت :

-اخ اگه زیاد اینجا بمونم اعدامم می کنن .مادام رنه تأکید کرد که هر چه زودتر کارم رو تموم کنم و برگردم سر کارم .


romangram.com | @romangram_com