#پیغام_عشق_پارت_62

گارسون آمد منو ها رو سمتمون گرفت
گارسون : سلام خوش آمدید.
منو ها رو گرفتیم
دانیال : سلام ممنون
- ممنون
دانیال : چی بخوریم؟؟
- جلو کباب کوبیده
دانیال : دو پرس جلو کباب کوبیده، ماست، نوشابه، سبزی.
گارسون روی برگه ی که دستش بود سفارش ها رو نوشت و رفت
دانیال : از اینجا خوشت اومده؟؟
- اره جایی قشنگیه
دانیال : فردا انتخاب رشته داری؟
- نه، پس فرداست
دانیال : آهان. موفق باشی
- ممنون
فکرم هنوز هم درگیر بود، هر چی می خواستم بی خیال باشم نمی شد.
دانیال : غزال؟
- جانم
دانیال : می شه این قدر نگران نباشی، فقط ممکن دعوات کنن همین
- نگران اون جریان نیستم
دانیال : پس چی؟
- انتخاب رشته دارم خو
دانیال : تو رتبه ات بالا شده، هر رشته ی توی هر شهری می تونی قبول بشی پس نگران چی هستی!
- می دونم اما بازم استرس دارم
دانیال : دیووونه ی دیگه
- چون عاشقم
دستم رو میون دستاش گرفت.
دانیال : خانوم عاشق، من فردا می خوام با مامانم درباره ی عشقمون حرف بزنم.
ذوق کردم، قند توی دلم آب شد.

romangram.com | @romangram_com