#پسرای_بازیگوش_پارت_100
اماکار از محکم کاری عیب نمیکرد ،یه نگاهی به پایین انداختم ،که مشتی زیر دماغم خورد.
هوووش از سرم پرید خون از دماغم سرازیر بود.
_هوووی ژیگول به چی زول زده بودی؟
دستمو جلو بینیم گذاشتم
تسبیحشو دور انگشتش تاب میداد ، تو دلم گفتم:
امیـــــر علی کجایی؟ که رفیقتو کشتن.
لبخند گشادی بهش زدم
_به شگفتیه خلقت زول زده بودم
_چی؟
_فکر کردید سررفیقتون هندونست؟دوتا زدید تو سرش دیدیت صدا میده چاقو زدی وسطش چاقش کنی؟
نگاهی به رفیقاش انداخت...
_زکی آقا ژیگوله رو باش!
اومد جلو یغمو چسبید ،همه نگاه میکردن هیچ کس جرات نداشت جلو بیاد.
_ببین ســـــوسول این آقا که میبینی اصـــغره،واسه خودش مـــــَردیه کلی مرید داره .
دستی به سیبیلش کشیدو ادامه داد...
_کلیم دشمن داره،پسرجون ،راتو، بگیر برو تا سرتو جلو آقا اصغر نبریدم!
چاقو ضامن دارشو ازتو جیبش بیرون آوردو روگردنم گذاشت .
_سگ کی باشی؟
romangram.com | @romangram_com