#نقاب_من_پارت_98
_اه اه ..رواني احمق تو دختر قوي هستي با
يه بوسه که نبايد خودتو ببازي؟ نديدي امشب
همش بهت ميگفت سارا؟ اون مست بود از روي
مستي، بوسيدت اون هوشيار نبود، حتي تو رو
شکل سارا ميديد.شرط ميبندم حالش خوب بشه
هيچي يادش نميياد.
آرام جواب خودم را دادم
_من که هوشيار بودم
کلافه و عصبي از روي تخت بلند شدم و با گيجي
گفتم:
_خدايا دارم ديونه ميشم، کمکم کن.
آسمان صاف و پر ستاره بود، نور ملايم ماه از
پنجره اتاقم آرام کف اتاق پخش ميشد، سمت
پنجره رفتم، و با ديدن ماه زيباي آسمان لبخند
زدم، امشب جهان هم جور ديگري بود، گفتم:
_خدايا خودت به خير بگذرون.
در فکر خيال خودم بودم، که از بيرون صداي
پايي شنيدم، نزديک در رفتم و گوش کردم، صداي
جاناتان بود، که داشت آرام با کسي حرف ميزد،
شنيدم که گفت:
_نه الان نميشه.
سکوت کرد و دوباره گفت:
_براي من نه اين مرد مهمه، نه اين دختره
براي من هدفم مهمه.
سکوت کرد و گفت:
_گوش کن ببين چي ميگم، اگر دوست نداري
romangram.com | @romangram_com