#نقاب_من_پارت_94

من ميگي تا حالا داشتم با رفيقت تيک ميزدم ؟

مکث کرد و گفت :

_هاااان؟جواب منو بده لعنتي!!

گفتم :

—آخه، چه وجه اشتراکي بين من با سارا هست که
تو هميشه به من ميگي ؟؟
_ازت متنفرم سارا،..از تو و همه ئ هم جنسات متنفرم.

عصبي نگاهش کردم و گفتم :

_هووووي سارا کجا بود؟من سونيام، منو ببين.

سکوت کرد و بعد پوزخندي زد و گفت :

_نه نه ...تو محاله عشق بچگي من باشي، سارا،
عشق بچگي من مقدسه، پاکه، معصومه، نه مثل تو
،که منه احمق ازت يه قديسه ساختم، ولي شدي
يه قديسه ئ نجس، تو عشق رو به کثافت کشيدي
تو با خيانتت کل هواي زندگي منو آلوده کردي..

دستش را به سمت يقه‌اش برد و چند دکمه از
پيراهنش را باز کرد و گفت :

_ديگه نميتونم نفس بکشم.

دلم برايش ، بيشتر از جاي دستش بر صورتم
مي‌سوخت، مست بود و حالش بد جور خراب بود
نگاهم به سرويس بهداشتي نزديک اش افتاد، خيلي
عصباني جلو رفتم و با شجاعت زير گوشش محکم زدم
تعادلش بهم خورد و روي زمين افتاد.
کفشم را درآوردم و کيفم را به گوشه اي پرت کردم، او هم
مدام ناله مي کرد و چرت و پرت مي‌گفت، از پشت يقه
گرفتمش، کشان کشان به سمت حمام بردمش، بازور و تلاش
مجبورش کردم بايستد، کراوات و پيراهنش را درآوردم، اخم

romangram.com | @romangram_com