#نقاب_من_پارت_164
-لورا بازم بيا الان که صداي خنده هات تو اينوخونه پيچيده سختمه که بري قول بده بازم بياي
لورا لبخندي زد و بغلش کرد و گفت:
-قول ميدم ديويد
خنديد و دوباره گفت:
-يا بهتره بگم ساميار
ميدونستم الان خيلي دوست دارن همو ببوسن و جلوي من معذبن براي همين گفتم:
-سامي من ميرم تو ماشين فعلا باي
اينو گفتم و رفتم بيرون و داخل ماشين نشستم
بعد ده دقيقه لورا اومد سوار ماشين شد
تا خود خونه حرف نزديم
وقتي رسيديم دنيل هنوز تو بيمارستان بود و لورا از ماشين پياده شد
صداش کردم و گفتم:
-لورا ادرس بيمارستاني که دنيل داخلش کار ميکنه رو ميدي
نيشخند صداداري زد و مسخره وار گفت:
-بيمارستاني که داخلش کار ميکنه؟ کجاي کاري تو دختر اون جا مال خود رئيسه
کلافه گفتم:
-خو حالا فهميديم پولداره ادرس رو بده
ادرس رو داد و گفت:
-اينم بگم که اون جا يه بيمارستان خصوصيه
-خفه شو
بلند خنديد و منم به ادرسي که گفته بود رفتم
جاي با کلاسي بود
ماشين رو پارک کردم و به داخل رفتم و از يه خانوم پرسيدم:
romangram.com | @romangram_com