#نقاب_من_پارت_143


اهش کردم و گفتم :

-بله؟

اومد جلو و گفت:

-از اين فرصتا کم پيش مياد بيا دو تا عکس بگيريم

چند تا عکس سلفي گرفتيم و دوباره به سمو در رفتم و دوباره گفت:

-سونيا

عصبي گفتم:

-اي درد ديرم شد

دستاشو تو جيبش کرد و بلند خنديد و گفت :

-تو داشبرد يه اسلحه گزاشتم محض خنده داخلشم پره حواست باشه

باشه اي گفتم و به سمت در رفتم
سوار ماشين شدم و اسلحه رو گرفتم و جا دادم و به سمت خونه سارا حرکت کردم

EDIT NEGHAB, [??.??.?? ??:??]
****

-سلام سارا چه زيبا شدي

لبخندي چاشني لباي قرمزش کرد و گفت:

-ممنونم رز تو هم زيبا شدي

يه پيراهن قرمز بسيار تنگ که بلندي اون تا ساق پا بود و کنارش يه چاک بلند کنار رون پا داشت که تا ساق کشيده ميشد که قشنگ بدن گندميشو نشون ميداد
با خنده ي بلندش از افکارم بيرون اومدم و گفت:

-تو که اين جوري نگاه ميکني پس مردا چه جوري نگاه ميکنن


romangram.com | @romangram_com