#ملودی_زندگی_من_پارت_136
- اِ آره ، یه جفت کفش کنار در دیدم؛ پس تو بودی.
سینی و رو میز گذاشتم و کنارش رو دسته مبل نشستم.
- رامبد جان تقصیر تو نیست تقصیر قد کوتاهیته!
رامبد معترض گفت:
- ملودی!
لبخند پررنگی زدم و به ملینا و دوستاش که وسط رژه میرفتن و بالا و پایین میپریدن نگاه کردم.
- هوم؟
رامبد: حالا تو ضایعم نکنی نمیشه نه؟
- وا چرا ضایعت کنم؟ خب واقعیته. قدت متوسطه اشکالی که نداره.
سمتش خم شدم و آروم طوری که آرشام نشنوه گفتم:
- من قصدم مسخره کردنت نبود؛ منظورم قد دراز آقا آرشامتون بود. از بس درازه تو اون پشت دیده نشدی.
رامبد خندید.
- چرا میخندی؟ خب راست می گم دیگه. آدم یاد زرافه میفته. چند متره؟
رامبد: دیوونه! اتفاقا قدشم خوبه؛ حدودا 190، فکر کنم! می خوای از خودش بپرسم؟
چشمام و گرد کردم و گفتم:
- نکنی این کار و ها!
خندید و گفت:
- شوخی کردم.
- راست میگی همچینم دراز نیست اما کم از نردبون نداره!
رامبد پقی زد زیر خنده. مـــرض!
روژین با چشمای براق و لبخند زنان که از سر کنجکاوی بود گفت:
- به چی میخندین؟ بگو منم بخندم دلم باز شه!
romangram.com | @romangram_com