#خیس_مثل_باران_پارت_63
_ وااااایی سهیل جواب داداششو چی بدیم؟ الان همه چیز گردنه منه؟
سهیل دستاشو دوره صورت غزل قاب گرفت و گفت:
_ هیششششششش از هیچی نترس من پشتتم نمیزارم اتفاقی بیوفته
غزل سرشو گذاشت رو سینه سهیلو گریه کرد....
**********************************************
نازنین دسته گیسو رو گرفته بودو سعی داشت آرومش کنه:
__ قربونت برم گریه نکن همه چی درست میشه، من بهت قول میدم همه چی درست شه عزیز دلم بسه دیگه 1 ساعته داری گریه میکنی
گیسو به هق هق افتاده بود
_چی....چی...درست...میشه...من..من...بد..بخت...شدم..داداشم.....
**********************************************
آراد حسابی نگران گیسو شده بود بخاطر همین از ماشین پیاده شدو رفت داخل اما همین که داشت از جلوی پذیرش رد میشد صدای پسری توجهشو جلب کرد
__ خانوم گفتم خواهره من کجااااست؟
_ آقا چرا داد میزنید اینجا بیمارستانه؛ یه کاری نکنید بگم انتظامات بیرونتون کنه؛ اسمه خواهرتون چیه؟
__ گیسو رضایی؟
_ آمممم همونی که بهش تجاوز شده؟
__ چیییییییییییی؟
از صدای داد کیارش حتی آرادم ترسید؛ چند تا مامور اومدن سمتشو بازوشو گرفتن
__ ولم کنید ببینم این زنیکه چی میگه؟؟
romangram.com | @romangram_com