#جنون_انتقام_پارت_5
هروقت نگاهش میکنی ناخودآگاه خوابت میگیره ...خخخخخخ ...خوچکار کنم خیلی چشماش خماره.. ته ریش میزاره واندامش هم بدنیست فکرکنم کلی هزینه
کرده برای اندامش ،چندوقتی میشه که کلیدکرده رومنوپری وهرجاکه میریم سرراهمون سبز میشه.اوایل به پری میگفتم محلش نزاریم خودش بیخیال میشه اما نه
پروترازاین حرفاست وهرچی ما بی اعتنایی میکنیم اون بیشتر سماجت میکنه خیلی بی پرده حرؾ میزنه وخجالتم نمیکشه پرررررررو....میگه قصدمزاحمت
نداره وبدنبال یک دوستی ساده وآشنایی بیشتره،جون خودش.....فکرکنم دختری تو دانشگاه نیست که خواهان شاهین نباشه وبراش ضعؾ نره،وضع مالیش هم
خیلی خوبه بایک آزرای مشکی میاد دانشگاه،بخاطر همین هم خیلی مؽروره البته اطرافیان هم توی این ؼرور کاذبش بی تاثیرنیستن ........اما من وپری
بخاطرخوب نبودن اوضاع زندگیمون سعی میکنیم فعلا به کسی روی خوش نشون ندیم،بازم وضع پری ازمن بهتره اون عمویی داره که خارج از کشوره
ووضعش بدنیست امامادرومادربزرگش میگن نمیخوان سربار باشن برای همین فقط مواقع خواست ازش کمک میخوان وبقیه خرجشونم ازحقوق بازنشستگی که
مادربزرگش میگیره ومامانش که خیاطی میکنه تامین میشه....شاهین اومد روبرومون یک صندلی روعقب کشیدوپشت میز مانشست وزل زدبه مادوتایک نگاه
به من ویک نگاه به پری کرد.دستاشوزیرچونش گذاشت ومتفکرانه به مانگاه کردکه صدای پری دراومد.
پری:بله!!!!!بفرمایید؟؟؟دیدزدنتون تمام نشد؟؟؟شاهین:اول سلام....دوم کلام... قصدمزاحمت ندارم فقط میخوام رفع دلتنگی کنم.
-:بعد شمادلتون برای هردوتامون باهم تنگ شده!!!!!!!!هه...خوش اشتها......
شاهین:شماخوبید؟؟سلامتید؟؟چه عجب صداتون روشنیدیم؟؟؟
پرو میخواست حرؾ روعوض کنه،عوضی هنوز بین من وپری درگیره وانتخاب نکرده که دلش پیش کی باشه پسره ی هیزززززز....شیطونه میگه همچین
بزنمش که با میزوصندلی یکی بشه...البته اگه زورم به این ؼولتشن برسه.......فقط هیکلش بزرگه مؽز فندقی....
-:شمادکتریید؟؟؟
شاهین:اونم میشیم شما چندترم تحمل کن؟؟؟
پری:ایششششششششش.........پرررررررررووو!!!
romangram.com | @romangram_com