#این_مرد_امشب_میمیرد_پارت_90

_قول دادم بين خودمون بمونه

_ فرشيد من هيچى از معين و خاندانش و كارا شخصيش نميدونم دلم نميخواد هم ازش بپرسم ولى خيلى واسم جالبه

_ خوب از عمه خانم چرا نميپرسى

_ صحبت راجب خاندان معين جنه و عمه ام بسم الله



هر دو با شنيدن اين جمله كه انگار برايشان تازگى داشت خنديدند و مهشيد در بين خنده گفت؛

_ ما هم بعد اينهمه سال زياد نميدونيم ولى قول ميدم هرچى ميدونم كف دستت بزارم



فرشيد_ امان از دست شما خانم ها

من_ اتفاقا من اصلا به علايق خانم ها عادت ندارم مخصوصا غيبت ولى از غيبت معين نامدار بزرگ نميشه گذشت

مهشيد_ وقتى با ژاله ازدواج كرد نصف دخترهاى شهر شكست عشقى خوردن اون موقع ها معين اين قدر مبادى آداب و سرد و خشك نبود

١ پسر شيطون جذاب



( ژاله؟!! معين ازدواج كرده بود؟؟ پس چرا فرشيد پرسيد بين ما چيزى هست يا نه؟! چرا هيچ وقت از زنش خبرى نبود ؟! طلاق گرفته؟ عاشقش بوده؟ مرده؟)



در آن چند ثانيه كوتاه هزار سوال هم زمان مغزم را دگير خود كرد



من_ مهشيد من نميدونستم اين آدم ازدواج كرده


romangram.com | @romangram_com