#این_مرد_امشب_میمیرد_پارت_134
باز زهر خند زد
_ لاى اون همه مرد يعنى خوش نميگذره؟
_ برو از تك تكشون بپرس با من عين پسرا همه رفتار ميكنن همه ميدونن اهلش نيستم به خدا كسى جرات نداره دست بهم بزنه
_ زر مفت ميزنى
و بعد پرتم كرد روى كاناپه سرم را بين كوسن ها فرو بردم و جيغ كشيدم
_ كثافت آشغال ه*ر*ز*ه ازت متنفرم معين نامدار ازت متنفرممممم
دوباره كه دست به كمربندش برد از وحشت و ناتوانى نتوانستم حتى فرياد بزنم باز سرم را ميان كوسن ها فرو بردم تا نبينم چه بلايى سرم مى آيد زانوانم را در شكمم جمع كردم چون كودك ناتوانى كه از سرما به خود جمع شده است
مى لرزيدم تمام تنم آشكار ميلرزيد فردا خودم را ميكشتم اگر به حريمم دست درازى ميكرد پس نميخواستم قبل از مرگم اندام برهنه پر از ه*و*س يك مرد آن هم معينى كه روزى عاشقش بودم را ببينم سرم را بيشتر فرو بردم و به هق هق افتادم صداى بمش اينبار لرزان بود:
_ آره همنجورى خوبه ، تكون هم به نفعه خودته نخورى
( خدايا تو كجايىىىىىى ؟صداى ناله دلم را ميشنوى؟)
با سوز ضربه اى كه به ران پايم خورد از جا پريدم
معين برهنه نبود فقط دكمه هاى پيراهنش باز بود و كمربندش در دستش !!!مات و مبهوت مانده بودم چه اتفاقى در حال وقوع بود
romangram.com | @romangram_com