#هیچکسان_(جلد_اول)_پارت_20


مسعود – سوالت مسخره بود اما مسخره نکردم.جدی میگم.می خوری؟

کیوان – واقعا که...درسته من نماز نمی خونم اما مسلمون که هستم!

مسعود - خب که چی؟ تازه هر کس مسئول اعمال خودشه.ما می خوریم...تو چرا ناراحتی؟ راستی بچه مسلمون! اسم اون دوست دخترت چی بود؟

کیوان مثه لبو تا بناگوش قرمز شد.خوشم اومد...خیلی ادعای مسلمونی می کرد.ما م*ش*ر*و*ب می خوریم اما دختر بازی نمی کنیم! با ناموس مردم هم کاری نداریم.

نیم ساعتی گذشت...دیگه حوصله نداشتم بمونم.با مسعود خدافظی کردم و از خونه زدم بیرون.به خونه رسیدم و از ماشین پیاده شدم تا ماشین رو توی حیاط پارک کنم.متوجه شدم که یه نفر کنار تیر برق جلوی خونه ایستاده.چون هوا تاریک بود دقیقا نتونستم چهره شو ببینم.قد بلندی داشت...هیکلش هم درشت بود.فکر کردم شاید منتظر کسی باشه...توی کوچه هم هیچکس نبود.ازش چیزی نپرسیدم....اصلا به من چه؟! خیلی هم مشکوک می زنه.ماشین رو زدم توی حیاط و درو بستم.در اتاق رو باز کردم و رفتم داخل.

از دیدن این صحنه شوکه شدم.قبل از اینکه برم خونه ی مسعود اینجا این ریختی نبود! همه جا به هم ریخته بود.انگار توی خونه طوفان اومده بود.در کمد دیواری ها باز بود و همه ی وسیله های داخلش بیرون ریخته شده بود.نکنه م*س*تم! نه...این لعنتی خیلی واقعیه.رفتم توی پذیرایی و دیدم اونجا هم همین وضعیت رو داره.مبل ها چپه شده بودن...یه نفر از قصد اینجارو به هم ریخته.حتما دزد اومده.ولی به کادون زده چون چیزی برای دزدی وجود نداره.شاید هم سورن خواسته باهام شوخی کنه چون می دونه من در اتاق ها رو قفل نمی کنم! اما نه...سورن مگه بیماره؟! بعدم این شوخی خیلی پشت وانتیه.

سریع موبایل قشنگه رو برداشتم و به سورن زنگ زدم.وضعیت خونه رو واسش توصیف کردم.از صدام فهمیده بود نگرانم...

سورن – به پلیس زنگ زدی؟

- نه...اگه دزد هم بوده ظاهرا چیزی نبرده.

سورن – از کجا می دونی؟ بگرد...شاید چیزی برده باشه.

- مطمئنم...آخه چیزی برای دزدی نبود.

سورن – اه... حالا تو زنگ بزن.به هر حال بدون اجازه وارد خونه ت شدن.به پلیس زنگ بزن منم الان میام اونجا.

موقتا با سورن خدافظی کردم و با پلیس تماس گرفتم.حدودا یه ربع گذشت که سر و کله ی سورن پیدا شد.یه نگاهی به خونه انداخت و گفت : اوه ...اوه...ریدن تو خونه ت.همه جا رو گشتی؟ شاید چیزی رو بلند کرده باشن!

- آره اتفاقا گشتم...کیف مو بردن.

سورن – وااای،حالا چی توش بود؟

- بیست تومن پول و چند تا تراول 50 تومنی،دو تا نیم سکه و یه سکه بهار آزادی و ...

romangram.com | @romangram_com