#حجاب_من_پارت_103


محمد_ تو حیاط سمت چپتون یه چندتا درخت کاج میبینید از کنار همونا که برید میرسید به سلف

_باشه خیلی ممنونم

محمد_خواهش میکنم

_ مریم بریم سلف یه چیزی بخوریم گشنمه

مریم_ بریم

بلند شدیم راه افتادیم سمت حیاط

رفتیم به همون سمتی که محمد گفته بود

تو راه مریم راجع به محمد پرسید که براش توضیح دادم

_اوو ماشالله چه خبره

سلف پر از آدم بود

وایسادیم یکم خلوت شد رفتیم جلو نگاه کردیم ببینیم چی دارن

من یه چیپس فلفلی و آب معدنی و کاکائو گرفتم

مریمم مثل من

بعد از حساب کردن اومدیم برگردیم که خوردم به یه نفرو هرچی دستم بود افتاد زمین سریع خم شد برشون داشت بعد بلند شد گرفت سمتم و عذرخواهی کرد نگاهش کردم محمد بود

romangram.com | @romangram_com