#گودبای_تهران_پارت_96
به مادره من گفت حیوون؟
نفسام داشت تند تند میشد
با جیغ حمله کردم سمتش
افتادم روش تا میتونستم میزدمش ، اونم جیغ میکشید
-حیوووون توییی زنیکه اویزون گمششششو از اینجا برو بیرون از خونمون برو بیرون از زندگیمون برو بیروم اشغااااااال
محکم میزدمش
تا اینکه دوتا دست شونه هامو گرفتو نزاشت دیگه بزنمش ، سیاوش بود
منو بلند کرد از روش
با گریه گفتم: بجای اینکه کمکم کنی بزنمش جلومو میگیری؟ اره؟ تو ادمی؟ ندیدی به مامانم چیگفت
سیاوش نگاهه خیره ایی بهمکرد
چشماش قفل بود تو چشمام
از خشم تند تند نفس میزدم
همونجور که خیره تو چشمام بود گفت: ثریا از خونم گمشو برو بیرون
romangram.com | @romangram_com