#گودبای_تهران_پارت_97
ی حس شوقی تو کل وجودم پیچید
ثریا سراسیمه بلند شدو گفت: معلوم هست چی میگی سیاوش؟؟؟ برررم؟؟
سیاوش: زود باش برو تا عین ی حیوون پرتت نکردم بیرون
ثریا قرمز شده بود
سیاوش انچنان دادی زد که انگار زمین لرزید
سیاوش: گورتووووو گم کنننن هررررری
ثریا با خشم رفت سمت اتاقی که توش لنگر انداخته بود
اخیش
اشکامو پاک کردم
سیاوش از پله ها رفت بالاو از دیدم محو شد
ثریا لباساشو پوشیده بود
ترنم: ایول
romangram.com | @romangram_com