رمان گودبای تهران

#گودبای_تهران_پارت_95

ترنم اومد ثریا رو هل داد اون ور

اقا ثریا انچنان جیغی که کشید که ما گفتیم الان پوست از سرمون میکنه

وقتی سعی کرد بلند شه منو ترنم دِ برو که رفتیم...

دوییدیم از پله ها اومدیم‌پایین ثریام عین خره رم کرده میدویید دنبالمون

پشت کاناپه سنگر گرفتیم

داد زدم: وحشیییی چتهههه؟چتههههه ها؟؟؟؟چتهههههههههه تشکر حالیت نی؟؟؟؟؟؟

ثریا دوباره حمله ور شد

خلاصه دوره کاناپه میچرخیدیم

تو همین حین دره سالن باز شدو سیاوش اومد تو طبق معمولم سیگار دستش بود

داد زدم: سیاوش این حیوونو از اینجا بنداز بیرون

ثریا گفت: من حیوونم؟ حیوون مادرته احمق

حس کردم زمان کند شد

قلبم کند شد


romangram.com | @romangram_com