#گودبای_تهران_پارت_72
-راستی ثریا ، امروز سهیل اینورا پیداش نشد
ثریا از تو اشپرخونه گفت: اره ولی سیاوش ی جوری دست به سرش کرد تا بره
-پوف
بلاخره نزدیک نیم ساعت گذشتو صدای زنگ ایفن اومد
از جام بلند شدم
سریع دوییدم سمت ایفن دکمشو زدم
بعد شالمو انداختم سرمو دوییدم رفتم تو حیاط
دره حیاط باز شدو کریم اومد تو ، پشتشم ترنم اومد تو
وقتی بانده دوره سرشو دیدم آه از نهادم بلند شد
دوییدم سمتش
سفت همو بغل کردیم
-منو ببخش ترنم ، ببخش
romangram.com | @romangram_com