#گودبای_تهران_پارت_73
یکی زد پشتمو گفت: غمت نباشه
-چقدر خوبه که دوباره حرف میزنی ، خدایا شکرت شکرت
ازش جدا شدم
نگاهی به سرتاپام کردو گفت: تو وضعت چطوره؟
با لبخند تلخ گفتم: هیچی فقط یکم لنگ میزنم
صدای باز شدن دره سالن اومد
همگی نگاهمون رفت سمت چارچوب در
سیاوش با ی سیگار تو دهنشو ی دستش به جیب اومد بیرون
ی نگاه به ترنم کرد
بعد رو به کریم گفت: خب دکتر چیز خاصی نگفت که؟
کریم: نه اقا فقط گفت خون زیاد ازش رفته ، باید خوب بهش غذا بدید
سیاوش سرشو تکون دادو رفت
ترنم: بریم تو ، میخوام باهات حرف بزنم
romangram.com | @romangram_com