#غرور_و_عشق_و_غیرت_پارت_29
اشاره کرد
اااااااااااا؟ این دختره همونی که خوردم بهش دختر لبخند ملیحی زد
-سلام افسانه جون خوبین؟؟؟؟؟؟؟
من آرتینا ام دختر این خانوم گل ولی همه آرتی صدام میکنن شما هرچه میخواهد
دل تنگتون صدام کنین مامانم از قیافش معلوم بود از این دختره شیطون خوشش
اومده -قربونت برم عزیزم چقدر تو ناز و خوشگلی به مامانت رفتی مامانش به من
نگاه کرد اینم دختر گلشون آیناز جان دختره تا من ودید دوباره جیغ کشید
از جیغش ترسیدم یک قدم رفتم عقب وا ناف این و با جیغ بریدن
-سلام آینازززززززززززز جون من ویادت میاد همین 8ساعت پیش خوردم بهت تو هم
فداکاری کردی به جای من رفتی تو صندلی
هااااا؟؟؟ این دختره چقدر شیطونه
-سلام آرتینا جون آره عزیزم مگه میشه صورت به این ماهی رو یادم بره من کاری
نکردم قربونت برم
-نه بابا مثل این که تو خودت و تو آینه ندیدی که از من تعریف میکنی خندیدم
عجیب این دختر به دلم نشست هم خودش هم چشای آشناش بعد از من با بچه
ها هم آشنا شد
بعد از شام دوباره رفتیم پیش تارا تا ازش خدافظی کنیم لباس عروسش مدلش
خیلی قشنگ بود
دکلته روی سینه هاش سنگ های سفید و نقره ای شیکی میخورد و به حالت توده
ای جمع شده بود و دامنش ساتن بود که روش تور میخورد که از همون سنگا به
حالت مارپیچ کشیده شده بود موهاش و جمع درست کرده بودن و با اون تاج بزرگ
سرش از پرنسسا چیزی کم نداشت
لنز خاکستری به صورتش خیلی میومد . چشاش و مشکی کرده بودن که با پوست
سفیدش تناقض قشنگی داشت دست از آنالیز کردنش برداشتم و آروم بهش گفتم
-خوش بگذرههههههههههههههههههههههه ویشگون ریزی ام گرفت
-بی حیا
خندیدم خدافظی کردیم قرار بود آژانس بگیریم
-افسانه جان با کی میری
romangram.com | @romangram_com