#غم_نبودنت_پارت_74


با لبخند تو فکر بودم که ماشین جلوی یه رستوران شیک نگه داشت.

_اوهوو..فراز جان خبریه؟

فراز_یعنی من دستمو تا زیر ب*غ*لم عسلی کنم بذارم تو دهنت اخرش گاز میگیری..من که جیبم همش در اختیار خودته؟

_اه..حالمو بد کردی..زیر ب*غ*ل چیه؟

فراز_خوبه تو هم..موهاشو زده بودم..

اینو که گفت دیگه واقعا داشتم میووردم بالا..با مشت افتادم به جونش.

فراز_تو لیاقت نداری..باید با همون موها میذاشتم تو دهنت.

جیغ منو که شنید دویید از ماشین پایین.پسره چندش..

اه اه..هی می خواستم بهش فکر نکنم ولی مگه میشد؟

یه رستوران سنتی بود.یه جای خلوت و اروم.با فاصله ازش نشستم رو تخت..

بدم میومدپیشش بشینم.یاد اون موها و عسل و زیر ب*غ*ل میفتادم حالت تهوع بهم دست میداد..اومد و نشست کنارم.چسبید بهم..

_اه..بکش اونور.بدم میاد ازت.

فراز_چرا اونوقت؟

_چون بو میدی..

فراز_خیلی بیشعوری..هم حموم بودم هم دوش گرفتم با ادکلن فرانسوی الاصلم..

_باشه بابا فهمیدیم عطرات و از ولایتت اوردی..نمیگم که واقعا بو میدی..از این چرت و پرتا تو ماشین گفتی حیس میکنم بو میدی؟

فراز خیلی بی خیال گفت_اها..از اون لحاظ..نه خیالت تخت..مو نداره بو هم نمیگیره..

چشم غره منو که دید سریع گفت_غلط کردم.

یه دفعه زدم زیر خنده.این فراز منم دیوونه کرد.

نهار ابگوشت خوردیم با سبزی و پیاز سفید و نون سنگک و دوغ.خداییش خیلی چسبید..مخصوصا با یاد اوری فراز درباره عسل و زیر ب*غ*ل..

با فراز باشی و بهت خوش نگذره از محالاته..یه چند وقتی بودمیدید تو خودمم و حوصله ندارم میخواست مثلا بهم روحیه بده.دست خودم نبود به سالگرد مرگ طاها که نزدیک میشدیم روحیم میریخت بهم.هر سال همینطورم..

_ممنون فراز.

فراز_واسه چی خوشگله؟

_میدونم داری تلاشت و میکنی که من شاد باشم که دوباره نرم تو فاز غم.خودم میدونم که اگه تو نبودی الان باید میومدی تیمارستان ملاقاتم..

فراز_من فقط میخوام که تو بخندی.میخوام همیشه شاد باشی.خودتم میدونی که همیشه کنارتم.

یه لبخند گرم و مهربون تحویلش دادم.گوشیم زنگ خورد.فرانک بود.

_جانم فری؟

فرانک_این چه طرز حرف زدنه؟

romangram.com | @romangram_com