#غم_نبودنت_پارت_68
امروز روز عروسیمه..طاها رو بردن حجله..پس من چی؟
پرهام رو ایوون حیاط پشتی با تلفن حرف میزد.بی صدا از خونه زدم بیرون.هنوز باورم نمیشد طاها نیست.طاها رفته.تا خونشون دوییدم ولی نرسیده به خونشون وقتی حجله رو دیدم .حجله جوون ناکام..اخ خداچی به سرم اومد؟باز تنها شدم خدا..
تنم داشت سست میشد.جلو اولین ماشین ایستادم.
_بهشت زهرا.
تا رسیدن به اونجا تمام لحظه های با هم بودنمون اومد جلو چشمم.حرفاش محبتاش نگاهش عشقش .دلم داشت اتیش میگرفت.هوا واسه نفس میخواستم.کاشکی اشکم در میومد.کاشکی نفسم باز میشد.جیغ میزدم.
کلی دنبالشون گشتم تا ماشین بابا و افسون و از بین بقیه ماشینا پیدا کردم.کاشکی برسم یه بار دیگه طاها رو ببینم.چقدر قبر خالی اینجا هست؟یعنی چند تا طاها 25 ساله دیگه باید بمیره تا اینا پر بشن؟دنیا ارزش هیچی رو نداره.
با دیدن گریه و زاری توکا و مامانش و عمه و خاله هاش پاهام سست شد.تنم یخ کرد.
انگار دیر رسیدم.طاها رو تو خونش گذاشتن..روش خاک میریختن.رو تن یخ زدش.تو چشمای ابیش خاک نره یه وقت؟
یاد دستای حلقه شدش دور تنم افتادم.نگاه مهربونش.لبخندای شیرینش.
دست کشیدم رو گردنبندش.
با صدای بلند افسون که منو صدا زد همه متوجه من شدن.نگاه ها چرخید به من.عروس سفید پوش..عروسی که نامزدش مرده.
ابجیام خواستن بیان جلو که نذاشتم.
طوبی خانم زار میزد_پسرم..عروست اومد..عشقت اومد.یه لحظه بی غزلت نموندی..خدا..این داغو چه طوری تحمل کنم..
توکا با چشمای اشکی بی حرف زل زده بود به من.
داشتم خفه میشدم.حس میکردم باز دارم کبود میشم.
شاخه گلای یاسی که از جلوی بهشت زهرا گرفته بودم تو دستم بودن.با قدمای لرزون رفتم جلو..
اومدم بالا سر طاها.چونم میلرزید.قلبم یخ کرده بود.
از ته دل داد زدم_طاها..این چه کاری بود کردی؟مگه قول ندادی برام عروسی بگیری؟مگه عروس نبودم.مگه دوسم نداشتی؟مگه نگفتی بی تو نمیتونم.نگفتی تا اخرش باش..نامرد من بودم تو کجا رفتی؟
داد زدم_به تو هم میگن مرد؟
شاخه گلای یاسو با خشونت از ساقشون جدا کردم و ریختم رو سر خودمو قبر طاها..
_امشب عروسیمه.. عروسیه من و طاها.
کل کشیدم..من کل میکشیدم و طوبی خانم زار میزد من کل کشیدم و توکا اشک ریخت من کل کشیدم و مردم گریه کردن من کل کشیدم و ابجیام با گریه می خواستن ارومم کنن.
با زانو افتادم رو خاکا..
_طاها..می خواستی گل یاس رو سرم شاباش کنی..حالا من رو سرت شاباش کردم..طاهای بی وفا..نذاشتی سوپرایز اخرمو بگم..واسه پیوند یکی پیدا شده بود..
romangram.com | @romangram_com