#فقط_من_فقط_تو_پارت_90


-ببین اگه درست صحبت نکنی جوری میزنمت که هیشکی نتونه جمعت کنه!از الان هم اخراجی!

یه پوزخند مسخره زد:

-بهت یاداور نشدم؟؟؟یا شاید آلزایمر داری... من برای بابات کار میکنم.. مثه اینکه یادت رفته خودتم برای بابات کار میکنی؟

-اوه..چه همه ی اطلاعاتمم در آوردی..مارک شورت زیرم چیه؟

لیوان آبی که جلوش بود رو برداشت و ریخت تو صورت من،ادامه داد:

-بعدشم اگه میخوای کتک بزنی و کتک نخوری برو با بزرگترت بیا!

لیوان رو محکم کوبید رو پیشخوان ...کیفشو برداشت و رفت!

نمیدونم چقدر گذشته بود اما من هنوزم تو بهت کاری بودم که اون کرد!

حاضر نبودم حق رو به اون بدم...عمرااااا..مگه من چیکار کردم...من با همه همین طور حرف میزنم اما کسی اینطور رفتار نمی کنه.. پس مشکل از اونه نه من...

یه دختر با چشمای سبز اومد داخل...چشماش تنها چیزی بود که توی صورش برق میزد..بقیه ی اجزای صورتش معمولی بودن....گفت:

-ببخشید آقا..تونیک اسپرت سفید دارید؟


romangram.com | @romangram_com