#عشق_مخفی_پارت_34

اخه اندازه ی نیم بند انگشتم گرم فرو میرفت
انقد پرو نبودما هی گیر بدم نمیدونم چرا کرمک گرفتم!
با عصبانیت گفت خانوم توهین نکنین
برگشتم یه تا ابرومو دادم بالا گفتم : خب خوشگل شدی
خب بسه دیدت زدم از تو خوشگل تر زیاده
میتونی بری!فقط حواست باشه نیوفتی از پله ها پایین حوصله نعش کشی نداریما.
با قیافه ای سرخ شده از اعصبانیت با اجازه ایی گفت داشت میرفت ی زیر پایی انداختم
خدا مرگت بده ادرینا نمیره خونش بیوفته گردنت
دیدم داره میگه اخ اخ منم خندم گرفت دیگه نتونستم تحمل کنم زدم زیر خنده!

گفتم: عخی زمین کور بود ندیدتت .
این دفعه رو ببخشش دفعه بعد خودم دعواش میکمم الی جوونم!
*******
شب:
داشتم تو لب تاپم چرخ میزدم که صدا داد بابا بلند شد!

یا چهارده معصوم
داد میزنه ادرینا بیا پایین
باز چه اتیشی سوزوندی یاسی خانوم دلش درد گرفته ادرینا با توام از اون اتاق بیا بیرون ادرینااا

اوه اوه خدایا رحم کن !

romangram.com | @romangram_com