#دختر شیطون_پارت_38

اروم زمزمه کردم :
-اروم باش چیزی نیست ,
اونم سرشو تکون داد .
عالی شد . یه دور همه چیزو تو آشپز خونه دوره کردم .. اوممم. چاقو ؟؟
نه بابا مگه قاتلم ؟؟. خب گلدون !.نه نه یهو دیدی خورد تو سرش همین یه ذره عقلشم پرید و مغزش متلاشی شد !
چشممو کلافه گردوندمو روی پارچ اب نگه داشتم .
همچین پریدم هوا که انگار گنج دیدم و فک کنم فهمیمه جون فک کرد جدم برمیگرده به کانگرو ها...
تند پارچ و برداشتمو اروم از کنار فهمیمه جون که داشت با بهت نگام میکرد رد شدم و محض خر کردن لپشو ب*و*س کردم ..زن بیچاره تو هنگ بود, با هیجان رفتم سمت مبلی که ترلان روش نشسته بود و از شانس منم پشتش به راهرو اشپزخونه بود .
بالا سرش گارد گرفتم خواستم بریزم که یهو حواسم رفت رو صفحه گوشیش !!
داشت تند تند تایپ میکرد ومنم عین اسکن میخوندم . نوشت:
( باشه دیوونه . شب تنها نیستم نگران نباش .میمونم پیش ارسام اینا .)
اخرشم دوتاقلب چسبوند این هوا !!!
کسی رادارای منو میبینه آیا ؟؟
به مخاطبش نگاه کردم و همین که اسمشو دیدم چهار تا لامپ خوشگل رو سرم سبز شد و شکوفه داد .
نوشته بود.......
(آرتا )
به به چشم و دلم روشن . همین پسره بود که اونشب منو نجات داد . ینی چیزی بینشونه . عین اینایی که چیزی رو کشف کردن ذوق مرگ شدم . اینم یه سوژه واسه بعدا که حالشو بگیرم
دختره نقطه چین حاله منو میگیری؟؟؟
از پله ها صدای پا شنیدم واسه همین وقتو غنیمت شمردمو لامپامم گذاشتم تو جیبم...
نامردی نکردم و طی یه عملیات مهم کل اب یخ پارچ رو روی سرش خالی کردم .
همچین جیغ بنفشی کشید که عمم تو گور لرزید !!
حالا منو میگی؟؟ خدا شاهده انگار این آبه رو ریختن رو آتیش درون من ..
همچین خنک شدم بیا و ببین .. ای حال کردم ای حال کردم ,به من چشمک میزنی نکبتتتت !!؟
ترلان با سر و صورت خیس و شوک زده سیخ وایساده بود و پشت به من خشکش زده بود ... اخه اب خیلی سرد بود خدایی.
اروم اروم برگشت و همین که منو دید همچین جیغ کشید که پرده گوشم پاره شد ...
- نفسسسسسسس. زندت نمیزارم !!
منم مثل خودش یه چشمک زدم باقلوا ..
و الفرار !!
عین تام و جری تو خونه میدویدیم.
دور مبلا میچرخیدیم. ترلان عین رادیو شکسته فوش میداد و عمه هامو دونه دونه مستفیض میکرد .
اومدم از پشت مبلا برم پشت میز همینکه رد شدم و رسیدم
یهو از پشت سرم یه چیزی گفت
بووووم.!! ...

@romangram_com