#درگیرت_شدم_پارت_147
سیگاری نبودمو این کارو هم برای خفن کردن جو اتاق کردم.همون موقع پدرام با صدای خش دارش گفت: تو دهاته شما سیگارو
بدون روشن کردنش میکشن؟
الان فهمیدم این زبون درازیمو از کی به ارث بردم.
منم از اونجا که به این چیزا فکر نکرده بودمو سیگارو گذاشتم توی
جیبمو الکی گفتم: فکر کردم فندکمو با خودم اوردم.
توی نگاهش یه خر خودتی بود.
بهم خیره شد که منم با تخسیه تمام توی چشماش زل زدم.
خدایی از حق نگذریم خیلی جذاب شده بود.
حالا من هی منتظر بودم کم بیاره اما مثل اینکه بدتر از خودم بود.
یهو دیدم چشماش پرو خالی شدند.
با تعجب نگاهش کردم که سریع چشماشو دزدید.
ولی من پررو پررو همچنان خیره بهش بودم.یه نگاه بهم کردو با عصبانیت گفت: میشه انقدر با اون چشمات بهم زل
نزنی؟؟؟؟
با اون صدای ترسناکش و سکوت ویلا موهای زائد بدنم ریخت.
چشمامو تو کاسه چرخوندمو به در زل زدم.
مگه چشمام چشونه؟!
_تو چقدر اشنایی؟! اصلا چرا اومدی اینجا؟! میدونم که همه چیز کاره
اون هومنه بی شرفه ولی میخواید باهام چیکار کنید؟!
romangram.com | @romangram_com