#شما_در_دو_صدم_ثانیه_عاشق_میشوید_پارت_29


- منم صدبار گفتم تو کار من دخالت نکن

- اصلا تو کی هستی که تو کارت دخالت کنم ؟

بابا - ای خدا باز شما دو تا شروع کردید ؟

- بابا این

- بابا آرشام

- تمومش کنید ، آرام مامانت تو آشپزخونه منتظره .

آقا با این ابروی کشیده تو هم انگاری اومده طلبش رو بگیره ، زبونک دور از چشم بابا گوشت شد به تنم ، حیف از دردی که مامان برای زایمان این پسره پرو کشید

خب این طور که پیداست کیانا با یکی دیگه از داداشام آشنا شده مونده جناب شهرام خان . زنگ تلفن میشه دست انداز راهم به آشپزخونه . آرشام نزدیک تره .

- بله ... خیر تشریف ندارن .... یک ساعت دیگه.... خدا نگهدار


romangram.com | @romangram_com