#بی_هوا_دلسپردم_پارت_137
ترسا:اي جونم برواومدم
رفتم توآشپزخونه قهوه رو آماده کردم ميزوچيدم کيکم برش زدم
ترسا:به به چه کردي!
سيني و ازش گرفتم و گذاشتم توظرفشويي
من:مااينيم
مامان وباباوروهامم اومدن ونشستن روصندلي
مامان:دستت درنکنه مادر
بابا:قربون کدبانوبرم
من:خدانکنه
روهام:بايدتست کنم بعدنظربدم
من:همين ازسرتم زياده
ترسا:سلام خاله
مامان:سلام ترساجان ببخشيدنديدمت خوش اومدي
ترسا:خواهش ميکنم اين چه حرفيه ممنون
بابا:خوبي ترساجان؟
ترسا:مرسي عموبهرام
romangram.com | @romangram_com