#بر_خاک_احساس_قدم_میگذارم_پارت_64

طناب بازیای تو حیاط خونشون..اب پاشیدن بهم دیگه تو حوض خونشون تابستونا..تقسیم کردن بستنی های خودش برای هر دومون..بزرگتر که شدیم خوابیدن زیر ایوان خونشون تو حیاط..بیدار موندنای تا صبح و حرف زدنامون و وقتی من خوابم میبرد اون پتوی خودش رو روی سرم مینداخت...

سرش رو بالا اورد..دست به سینه با اخم نگاهم میکرد..:

-ببین من فرنود نیستم واسه من چشماتو میکنی مثل گربه شرک ها..

خودم رو پرت کردم تو ب*غ*لش که تعادلش رو از دست داد..کیفش از دستش افتاد و جفتمون افتادیم رو زمین..

میترا-دیوانه روانی..چته...خاک بر سرم...ببین تو الان داغی هیچی حالیت نیست..ولی من فرنود نیستم بذار وقتی اونو دیدی اینجوری پرش بزن تو ب*غ*لش..

همونجوری که محکم ب*غ*لش کرده بودم یکی به شونش زدم و گفتم: ساکت باش...دلم برات تنگ شده بود..

-اوووو چه خبره..چند سال منو ندیدی...میدونم میدونم..دل تو طاقت دوری منو نداره.. بلند شو خرس گنده کمرم درد گرفت..

از ب*غ*لش بیرون اومدم و گفتم:

-اخه مگه میشه یه ادم انقدر مهربون باشه؟چرا انقدر تو پیچیده ای؟

-ببین هانا جان..الان سر کلاس استاد ناصری نیستیم..اینارو بنویس تو یه کاغذ وقتی کنفرانس داشتی یادت نره اینجوری با حس حرف بزنی..خفم کردی دختر..دستاتو از دور گردنم باز کن..

ازش فاصله گرفتم که این بار اون محکم ب*غ*لم کرد..:

-اینم بخاطر اینکه بار اخرت بود چشمای اجیمو اشکی دیدم ها..دفعه دیگه دو تا میزنم تو سرت تا یاد بگیری چشمای اجی مو اشکی نکنی..

دستی به صورتم کشیدم و از جام بلند شدم..اروم اروم شده بودم..حرفاش مثل یه قرص مسکن ارومم کرده بود.. از گوشه چشمم نیم نگاهی بهش انداختم..رو تختم دراز کشیده بود و دستاش زیر سرش بود..دکمه های مانتوشو باز کرده بود و مقنه اش رو از سرش دراورده بود و روی صندلیم پرت کرده بود..به سقف خیره شده بود..بدون حرف..پلکاشو بست..به سمت میزتوالتم رفتم و با یه کش ،خیلی شل و معمولی موهامو بستم..باز به سمتش رفتم..لبخندی زدم و بدون حرف به سمت در حرکت کردم..قبل از اینکه در رو باز کنم دستمو گرفت..:

-میرم یه چیزی بیارم بخوریم..از موقعی که اومدی دهن خشک نشستی اینجا..

-مگه من غریبه ام..؟بگیر بشین بابا..

-میرم یه چیزی بیارم..

-هانا بیخیال..من هیچی نمیخورم..میل ندارم..گرسنم شد خودم میرم یه چیزی میخورم..خوبه؟

یه کم نگاش کردم..شونه ای بالا انداختم و نشستم رو تختم.

-بابات کی میاد؟


romangram.com | @romangram_com