#بر_خاک_احساس_قدم_میگذارم_پارت_59
-چی و چیو معذرت میخوای میترا..مگه من از قصد زدم پیراهنشونو کیکی کردم..؟اگه قرار بر عذر خواهیه..ایشونم باید معذرت خواهی کنه..
-دختر به پررویی تو به عمرم ندیدم...
دست به سینه جوابشو دادم:
-خب؟که چی حالا؟رویت کردین؟زیارتتون قبول..!
میترا برای جلوگیری از دعواهای احتمالی دستمو کشید و منو به داخل حیاط خونشون پرتاب کرد..:
من معذرت میخوام اقای راستین..از مادر هم تشکر کنین..با اجازه! و در رو بست..!
-واسه چی معذرت خواهی کردی؟
-باز دوباره خر اون مغز نداشتتو گاز گرفت؟دختر مرض داری میخوای دعوا داره بندازی؟
-دعوا چیه..پسره زده سرم رو داغون کرده..اگه قرار بود من عذرخواهی کنم اونم باید معذرت خواهی میکرد..
-هانا دو دقیقه لال بمیر فقط...همین...نه بیشتر..زدی بشقاب ننمو صد تیکه کردی یه تیکه اشم رفت تو دست پسره بعد وایسادی بلبـــ ... .......کم کم صداش تحلیل رفت و دیگه حرف نزد..یه دفعه با چشمای گرد شده داد زد:
-بشقـــــاب....هانــــــــــ ـــــاااااااااا......قیمــــ ه قیمــــه ات میکنــــــــم..... و افتاد دنبالم این دفعه من دو پا داشتم و شیش تا دیگه هم قرض گرفتم و از خونشون زدم بیرون"
این ملاقات اولین اشنایی منو فرنود باهم بود..هنوزم که بهش فکر میکنم خندم میگیره..ولی ملاقات ما به همین یه بار ختم نشد..سه روز بعد از اون اتفاقات وقتی به دانشگاه رفتیم حرف دخترا از پسری بود که به دانشکده ما منتقل شده بود..و چون ما کلاس اول رو از دست داده بودیم موفق به دیدن اون پسر نشده بودیم!
کلاس بعدی که تشکیل شد..طبق معمول منو میترا اخر همه دانشجوها وارد کلاس شدیم..اونم با یه وضعی..!از شدت خنده سرخ شده بودیم..از بس که درمورد همون پسر معروف!خیال پردازی کرده بودیم..
-جون میترا اگه خوب باشه خودم دست به کار میشم بلکه از بوی ترشیت خلاص بشیم..
میترا-ای وای ..نکن توروخدا..تو خودت بیشتر از من شوهر لازمی! وقتی نشستیم سر جامون استاد هنوز نیومده بود..داشتم میخندیدم که میترا حرفشو قطع کرد و کم کم خنده رو لباش محو شد..دستمو جلوی صورتش تکون دادم:
-اوووووی..الوووو...چت شد..از خوشی زیاد دق کردی؟خندیدم..
میترا-وای هانا...نه...بدبخت شدیم ..بیا ببین همکلاسمون کیه!
-نه عزیزم..مشکل نگارشی پیدا کردی..باید بگی خوشبخت شدیم..الان ازم تشکر کن که میخوام از ترشیدگی نجاتت بدم..بعدم مشخصه کیه..شاهزاده سوار بر پراید سفید توئه!
میترا-هانا جون خودم این دفعه شوخی در کار نیست...نگاه کن!
romangram.com | @romangram_com