#آکادمی_خون_آشام_(جلد_دوم)_پارت_35
نادر ، حالا اما ، بود با در نظر بادیکاها کشتار گرفتن این چند. » کنه نمی صدق دیگه مطلب نفر از طرز
کردنش صحبت در مورد حمله به پیچیدند خودشان . دوباره می بدن توانستم ها را به . بیاورم خاطر
باید « به و سرعت به و آرامی هر طوری که مونده باقی هایِ استریگوی ی بقیه ، داشت امکان رو می
کشتیم . به طوری که نشوند متوجه دیگران . کردن غافلگیر توانایی ، حالا اون ها هستش نیازی که شما
هم باشید داشته باید . کردن غلبه راه بهترین بر استریگوی ها اومدن از پشت سر گردن شکستن و
و ، هاشونه بعد فرو اون هاشون گردن شکستن البته ، چوبه کردن ها رو باعث اما ، کشه نمی می شه
و بشند گیر زمین به شما این فرصت رو می ده که قبل از هیچ ایجاد سرو چوبه صدایی رو فرو کنید .
اونهاست گرفتن و شدن نزدیک دزدکی کار این قسمت ترین سخت . و تیز خیلی اونها شنوایی چون
حساسه . از اونجایی که من کوتاه تر و لاغر تر از نگهبانان اغلب ها ، هستم به خوبی می تونم بی صدا
حرکت کنم . به دلیل همین دو تا از سه قتل رو . » دادم انجام خودم
همانطور که او ماهرانه و دزدکی های قتل اش را توصیف می دوباره ، کرد از همان تن صدایی که
ماجرا واقعیت را می کرد استفاده ، گفت . این دهنده ،آزار بود دهنده آزار تر از آنکه به واضح طور در
بزند حرف غرورش احساس مورد . هایم همکلاسی ی چهره با تعجب پر بود شده . به وضوح آن ها
مند علاقه به استریگوی گردن شکستن ها بودند تا پردازی قصه های تمهار آنالایز مادر من . او داستان
را داد ادامه . وقتی که او مانده باقی های استریگوی نگهبانان سایر و را شدند متوجه ، کشتند دو موروی
از ، اند شده ربوده مهمانی که استریگوی برای غیرعادی حرکتی ها نبود . اوقات بعضی آن ها می خواهند
موروی ها را به عنوان بعد برای عدهو میان نگه دارند . هایی استریگوی ، اوقات بعضی که مقام دارای
پایین تر فرستاده قدرتمند های استریگوی دیگر توسط ، هستند می باید و ، شوند شکار را برای آن ها
. برگردانند
علیرغم این ، موضوع دو موری از . بودند شده مجروح هایشان نگهبان و ربوده رقص مجلس
او ، طبیعتا: « گفت ما اون تونستیم نمی دو موروی رو تو استریگوی چنگ ها رها کنیم . اونها ردپای رو تا
چندتا شدیم متوجه و گرفتیم پناهگاهشون از اونها با هم زندگی می کنند . مطمئنم که می تشخیص تونید
بدید یه چقدر چیزی همچین نادره . »
بود و . استریگ خودخواه و شیطانی طبیعت وی ها باعث می شد همانطور که با برخورد هایشان قربانی می
کنند با درگیر نیز همدیگر می شوند . حملات سازماندهی - آن هم زمانی که آن ها یک و فوری هدف
است کاری بهترین ، دارند خونی که می دهند انجام توانند . کردن زندگی اما با ؟ همدیگر نه چیز واقعا ،
غیر ممکنی به نظر می . رسید
کردیم ریزی برنامه « که دو شده اسیر مورویِ رو آزاد کنیم . برای فقط پی بردن به زندانی دیگران اینکه
بودند شده . ما آنهایی توانستیم نمی که بودیم داده نجات را ، بفرستیم تنها پس هایی نگهبان که همراه
من اونا بودند رو تا رساندن و خروجی به یک امن جای مش بقیه نجات و کردند ایعت رو به ی عهده من
romangram.com | @romangram_com